یه سری مهمون داشتن به اسم صرف «چای شیرینی» یعنی اینا شام دعوت نبودن فقط عصری میرفتن برای تماشای عروس و خوردن شیرینی و سر شب برمیگشتن خونشون.
و اونایی که شام بودن دیرتر میرفتن و تا پایان مراسم حضور داشتن.
شیرینی های عروسی « پاپیون و زبان» بود، میوه هم سیب و خیار.
حیاط رو میشستن و فرش میکردن و بعضی ها توی حیاط میشِستن.
مادر عروس و مادر داماد معمولا انقدررر کار داشتن نه آرایشگاه میرفتن نه لباس درست حسابی می‌پوشیدن کل مراسم درحال بدو بدو بودن.
کفش پوشیدن توی مراسم اصلا مد نبود و همه جوراب داشتن یا پاريزین یا شیشه ای.
مشکی یا رنگ پا و اکثر خانومایی که جوراب شیشه ای مشکی داشتن تا آخر شب جورابشون از چند جا در ميرفت
توی جوراب بعضي خانوما پرازپول بود، عروس همون عصری از آرایشگاه میومد خونه که مهمونای چای شیرینی ببیننش.
تو کل خونه فقط یه صندلی بود اونم جایگاه عروس بود رو صندلی ام معمولا یه پارچه سفید مینداختن.
دی جی کسی نمیدونست چیه؟ ضبط داشتن با نوار کاست.
اهنگ ها پشت هم پخش میشد. گاهی نوار کاست رو عقب جلو میکردن که آهنگ مورد علاقه شون پخش بشه و یه صدای «قیدخجئلقطدمئبب» از ضبط شنیده میشد .
اگر عروسی بود که سفره عقد نبود اما اگر عقدکنون بود یک اتاق خونه رو خالی میکردن،خالیه خالی فقط یه فرش داشت.
از صبحش یا از دیشبش فضول های مراسم میومدن سفره عقد رو میچیدن (بستگی به میزان فضولی یا خانواده عروس میچیدن یا داماد)
بعدم شش تا قفل به در اتاق عقد میزدن که کسی نره.
روز جشن یکی از بداخلاق ترین زنای فامیل رو مامور میکردن که نذاره بچه ها از محدوده ی اتاق عقد رد بشن .
توی مراسم گاهی تک و توک مهمون ها کفش داشتن و همیشه پاشنه ی کفشاشون رو میذاشتن رو دست و پای بچه ها و اصرار داشتن عربی برقصن
یه حرکتی ام بود زنايي که موهاشون بلند بود انجام میدادن که موهاشون رو باز میکردن و کله شون رو به عقب و جلو میبردن و موهاشون به پشت و جلو پرت میشد مثلا خیلی خفن بودن.
یه نفر با پارچ استیل و لیوان استیل تو مهمونا راه میرفت و میگفت کسی آب نمیخواد؟
کم کم انقدر شلوغ میشد که فقط یه تیکه یک در یک، وسط خونه برای رقص خالی میموند.
اگرم از جات بلند میشدی جات رو میگرفتن
دسشویی داخل خونه رو میبستن و فقط دسشویی حیاط باز بوداونجام صف داشت
معمولا یکی از طرف عروس یا داماد رییس مراسم میشد و برای اون یکی فامیل شاخ بازی درمیاورد واهنگ و ضبط و منطقه رقصو بدست میگرفت و ول نمیکرد
بچه ها شاباش هارو از دست هم میقاپیدن .
بعضي بچه ها توی عروسی گم میشدن، رو کله ی عروس دوماد در حد رگبار نقل میریختن
گاهی نقل ها تو صورت عروس دوماد پرت میشد یه عده ام نقل هارو بعد از رقص و کلی راه رفتن روش از کف زمین جمع میکردن و میبردن خونشون میریختن تو قندون شون و تا مدتها میخوردن
موقعی که میخواستن به عروس دوماد کادو بدن یکی از بد صدا ترین و جیغ جیغوترین زنای فامیل رو مامور میکردن تا باکمک حنجره اش کادوها رو اعلام کنه.
هرچی ام میدادن اصرار داشتن همونجا تو دست و گردن عروس کنن
عروس تو کل مراسم در حال خجالت کشیدن و قرمزشدن بود بلد نبود برقصه.
زنا شاباش هاشون رو تو دهن عروس دوماد میکردن.
یه نفرم نایلون دستش بود و تند تند شاباش هارو از دست عروس دوماد میگرفت میکرد تو نایلون .
معمولا شام دو سیخ کوبیده بود با پلو و گوجه ویه بسته کره باکاغذروش و نوشابه کانادا زرد از اون شیشه ای باریک ها ،غذاها هم که.توی ظرف ملامین سرو میشد.
بعد از تموم شدن مراسم خودمونی ها بسته به میزان معرفت شون میموندن و ظرف میشستن و جارو میکشیدن و تو جمع کردن بساط کمک میکردن
باخستگی تموم بعدش یه شیرمرد دلاورپیدامیشد اوناروبرسونه ویا هرکدوم یه گوشه تلپ میشدن ومیخوابیدن!
واقعا یادش بخیر ،ای کاش باز همون روزا بود....