صاحبدلان

فرهنگی . اجتماعی . ادبی

م . توحیدی
م . توحیدی

به وبلاگ من خوش آمدید http://mata.lxb.ir
mata.1952@yahoo.com


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان صاحبدلان و آدرس mata.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

صاحبدلان

زندگی سلام

گلشن چت

مطالب اخير

داریوش شاه

اصول کلی مکتب فکر دکتر شریعتی

عاشق زندگی

روز و روزگارتان خوش باد

دوست یا برادر

دشمننی روسیه با ایران

ما نابیناییم!

برگی از تقویم تاریخ

فقه آسان

قدیما

افراد منفی

سخن گفتن با خدا

آداب شریعت

نام خانوادگی

نگفتمت مرو آنجا

همه ما شریک جرم هستیم

بهترین ها

اگر برای ....

سلام صبح بخیر

ایام گل و یاسمن و عید صیام

سلام عید فطر

شب آمرزش و غفران

خوش بینی و فعالیت های اجتماعی

روزتون بخیر

قبله ی آمال

عجب و تکبر

گناه و گناهکار

یک نامه دوستانه برای بانوی من

انسانهای نیکوکار

هر چیز و هر کار در زمان خودش باید انجام شود

آتش به اختیار

دوست خوب من سلام

آنانکه نمی اندیشند.

مذهب چیست؟

ماه کنعانی من

فاصله تولد تا مرگ

حجاب

عزت نفس داشته باش

شیخ و شیطان

متفاوت باش

نويسندگان

م . توحیدی

پیوند های روزانه

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


این دود سیه فام

 
 

 این دود سیه‌ فام که از بام وطن خاست

از ماست که بر ماست

وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست

از ماست که بر ماست

جان بر لب ما گر رسد از غیر ننالیم

با کس نسگالیم

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست

از ماست که بر ماست

گوئیم که بیدار شدیم این چه خیالی است

بیداری ما چیست

بیداری طفلی است که محتاج به لالاست

از ماست که بر ماست

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

از زمزمه دلتنگیم،

از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی،

نه میل سخن داریم

آوار پریشانی است، رو سوی چه بگریزیم؟

هنگامه حیرانی است، خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزار «آیا»،

وسواس هزار «اما»، ...

کوریم و نمی‌بینیم،

ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است

امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی‌بریم، ابریم و نمی‌باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب

گفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم.

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

تکرار تاریخ

زیبا ترین سکانس فیلم  زنده باد زاپاتا   که خود این فیلم بعنوان یک انقلاب دهقانی بحث و حرف زیادی دارد سکانسی هست  که پس ازپیروزی  انقلاب  روستاییان برای شکایت از برادر  زاپاتا  پیش او می ایند  اول با خلاصه داستان اشنا شوید: داستان فیلم در مکزیک، سال ۱۹۰۹ اتفاق می‌افتد. دهقانان روستائی به رئیس‌جمهور پورفیریو دیاس متوسل می‌شوند تا وی مانع زمینداران ثروتمندی شود که زمین‌های آنان را به زور تصاحب می‌کنند. اما رئیس‌جمهور به آنان کمکی نمی‌کند. اندکی پس از آن، مبارزه دهقانان علیه زمین‌داران به رهبری امیلیانو زاپاتا (مارلون براندو) آغاز می‌شود. هنگامی که مبارزه شدت می‌گیرد، ساپاتا با مادرو (هارولد گوردون)، رهبری شورشی که در آمریکا در تبعید به سر می‌برد، متحد می‌شود. آنان دیاس را سرنگون می‌کنند و مادرو رئیس‌جمهور جدید می‌شود. اما به‌رغم مقاصد خیرخواهانهٔ مادرو، شرایط برای دهقانان روستائی هیچ تغییری نمی‌کند و وقتی ژنرال اوارتا طی یک کودتای نظامی مادرو را سرنگون می‌کند، وضعیت به مراتب وخیم‌تر می‌شود. زاپاتا که اکنون با همسر محبوبش، جوزفا (جین پیترز)، ازدواج کرده، رهبری مبارزه علیه نیروهای اوارتا را برعهده می‌گیرد و با غلبه بر او، رهبری کشور را می‌پذیرد، گرچه تمایلی به این کار ندارد. عده‌ای از دهقانان به دیدن زاپاتا در کاخ ریاست جمهوری می‌روند تا از برادر او، اوفمیو (آنتونی کوئین)، که زمین‌های شان را تصاحب کرده، شکایت کنند. ساپاتا، رهبر شورشی سابق، به این نتیجه می‌رسد که قدرت، او را از راه به در برده و تباه شده‌است، پس ریاست جمهوری را رها می‌کند و به خانه و زندگی اولش باز می‌گردد. اندکی پس از آن، شورش تازه‌ای علیه جانشین خود برپا می‌کند، اما در کمین خیانت گرفتار می‌آید و کشته می‌شود. جسد او را نیز در میدان شهر رها می‌کنند تا دهقانان عبرت بگیرند و از مقاومت و مبارزه دست بردارند؛ اما مردمی که آن‌جا جمع شده‌اند باور نمی‌کنند رهبرشان کشته شده‌است... و بعد از  این فیلم فیلمی دیگر  از زمانی  که  زاپاتا با خیانت کشته می شود.                                                                                                                                                                                                    و این قصه همیشه تاریخ است که انقلابی می شود عده ای بنام انقلاب بالا می روند و قدرت انها را فاسد می کند در این فیلم برادر زاپاتا  هست که در سکانس فوق العاده فیلم  وقتی زاپاتا می خواهد بدور اسم معترض خط بکشد بیاد سرنوشت خودش می افتد و این کار را نمی کند بلند می شود و می رود و برادرش را تنبیه می کند.

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

باورها

باورهای قدیم و اندیشه های نو
آیا فرقه های مختلف مذهبی از نظر خداوند به رسمیت شناخته شده اند؟
یکی از پدیده های تاریخی که بخش اعظم کتب تاریخی را بخود اختصاص داده، جنگهای متعددی است که بسیارشان رنگ و بوی مذهبی: داشته اند . و امروزه نیز این معضل، به بزرگترین بحران جهانی تبدیل گشته است .
این امر باعث شده که نسل_امروز که به داشتن ویژگی عقل نقاد معروف شده اند ، برای یافتن چاره رهایی از این همه جنگ و آشوب و کشتار، راه حل دین گریزی را برگزینند .
در اینجا فرصت بررسی مسیله و راه حل مذکور نیست .
بلکه قصد، نگاهی اجمالی است به هدف اصلی خداوند از ارسال رسولان و آنچه از خروجی آن دعوتها در نظرگاه الهی معتبر بوده و به رسمیت شناخته شده است .
هدف خداوند از ارسال رسل ، اصلاح اندیشه دینی بشر از شرک بسمت توحید بوده است .
و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون – انبیا 25
2- تنها شرط_رستگاری انسانها، فارغ از هر گونه شریعت و یا فرقه دینی، ایمان به خدا ، ایمان به معاد ( هدفمندی هستی ) و عملکرد اخلاقی اعلام شده است .
ان الذين امنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون بقره - آیه 62
:3 دعوت پیامبر اسلام در راستای همان دعوتهای_قبلی بوده است .
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه – آل عمران 3
….
:4- قرآن برای روشن کردن ابهاماتی است که باعث اختلاف در بین گذشتگان شده است .
و ما انزلنا عليک الکتاب الا لتبين لهم الذي اختلفوا فيه - نحل – 64
::5- تنها کسانی از دعوت رسولان الهی استفاده کرده و آنرا با عناوین مختلف ، به #فرقه_های_مذهبی گوناگون تجزیه کردند که بر خداوند طغیان کرده و نفسانیات خود را بر اراده خداوند ترجیح دادند .
فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم – بقره 213
:6- تنها راهی از نظر خداوند معتبر شناخته شده که به تفرقه_های قومی و مذهبی نیانجامد .
و ان هذا صراطي مستقيما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصاكم به لعلكم تتقون – انعام 153
7- آنها که در دین ، فرقه_های_مختلف مذهبی ایجاد کردند ، هیچ_نسبتی با پیام و پیامبر خداوند نداشته و خداوند است که تکلیف آنها را معلوم خواهد کرد .
ان الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم في شي ء انما امرهم الي الله – انعام 159
8- از نظر خداوند ، فرقه_های_مختلف مذهبی ، چون عذابی است که بشر برای خود خلق کرده است .
قل هو القادر علي ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باس بعض انظر كيف نصرف الآيات لعلهم يفقهون – انعام 65
9- از نظر خداوند ، هرگونه اختلاف_مذهبی ، غیر_معتبر بوده و بایستی در مناسبات اجتماعی ، کنار گذاشته شده و به راه_مشترکی که وحدت جامعه را تضمین کند بروند .
قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون – آل عمران 64

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

باورهای قدیم و اندیشه های نو

باورهای قدیم و اندیشه های نو
آیا فرقه_های_مختلف_مذهبی از نظر خداوند به رسمیت شناخته شده اند ؟
یکی از پدیده های تاریخی که بخش اعظم کتب تاریخی را بخود اختصاص داده ، جنگهای متعددی است که بسیارشان رنگ و بوی مذهبی: داشته اند . و امروزه نیز این معضل ، به بزرگترین بحران جهانی تبدیل گشته است .
این امر باعث شده که نسل_امروز که به داشتن ویژگی عقل_نقاد معروف شده اند ، برای یافتن چاره رهایی از این همه جنگ و آشوب و کشتار ، راه حل دین_گریزی را برگزینند .
در اینجا فرصت بررسی مسیله و راه حل مذکور نیست .  
بلکه قصد ، نگاهی اجمالی است به هدف_اصلی_خداوند از ارسال رسولان و آنچه از خروجی آن دعوتها در نظرگاه الهی معتبر بوده و به رسمیت شناخته شده است .
هدف خداوند از ارسال رسل ، اصلاح اندیشه دینی بشر از شرک بسمت توحید بوده است .
و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون – انبیا 25
2-  تنها شرط_رستگاری انسانها ، فارغ از هر گونه شریعت و یا فرقه دینی ، ایمان به خدا ، ایمان به معاد ( هدفمندی هستی ) و عملکرد_اخلاقی اعلام شده است .
ان الذين امنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون  بقره - آیه 62   

:3 دعوت پیامبر اسلام در راستای همان دعوتهای_قبلی بوده است .
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه – آل عمران 3
:4-  قرآن برای روشن_کردن_ابهاماتی است که باعث #اختلاف در بین گذشتگان شده است .
و ما انزلنا عليک الکتاب الا لتبين لهم الذي اختلفوا فيه  -  نحل – 64
::5-  تنها کسانی از #دعوت رسولان الهی #سو_استفاده کرده و آنرا با عناوین مختلف ، به #فرقه_های_مذهبی گوناگون تجزیه کردند که بر خداوند #طغیان کرده و نفسانیات خود را بر اراده خداوند ترجیح دادند .
فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم – بقره 213

:6-  تنها راهی از نظر خداوند معتبر شناخته شده که به #تفرقه_های قومی و مذهبی نیانجامد .
و ان هذا صراطي مستقيما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصاكم به لعلكم تتقون – انعام 153

7-  آنها که در دین ، فرقه_های_مختلف مذهبی ایجاد کردند ، #هیچ_نسبتی با پیام و پیامبر خداوند نداشته و خداوند است که تکلیف آنها را معلوم خواهد کرد .
ان الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم في شي ء انما امرهم الي الله – انعام 159

8-  از نظر خداوند ، #فرقه_های_مختلف مذهبی ، چون عذابی است که بشر برای خود خلق کرده است .
قل هو القادر علي ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باس بعض انظر كيف نصرف الآيات لعلهم يفقهون – انعام 65

9-  از نظر خداوند ، هرگونه اختلاف_مذهبی ، غیر_معتبر بوده و بایستی در مناسبات اجتماعی ، کنار گذاشته شده و به راه_مشترکی که وحدت جامعه را تضمین کند بروند .
قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون – آل عمران 64

و در_یک_کلام :

آنچه از آیات_فوق که نمونه کوچکی از خیل آیات قرآنی است برداشت می شود :
:1- دین از نظر خداوند #یکی بیش نیست .
::2- پایه های آن دین ، ایمان به خدا و معاد و عملکرد اخلاقی است .
پیامبران_متعدد فقط برای اصلاح_اختلافات در اندیشه دینی و نیز منش اخلاقی مردم با یک معیار_ثابت الهی آمده اند که هیچگونه تفاوتی با یکدیگر نداشته اند .
4-  تنها اندیشه_دینی که از نظر خداوند به #رسمیت شناخته شده توحید و عملکرد اخلاقی است و لذا هر گونه #اختلاف با عناوین مختلف مذهبی و یا دینی ، نامعتبر و برساخته بشری بوده که قطعا مورد مواخذه الهی قرار خواهد گرفت .
::5- راه_حل بحرانهای اجتماعی موجود در جامعه جهانی در صورتی است که بسمت #وحدت_اندیشه دینی و اخلاق بروند ، در غیر اینصورت هرگونه ادعای دین و یا مذهب_حق ، جز به اختلاف افکنی بیشتر نیانجامیده که هرگز مورد تایید خداوند نبوده و نخواهد بود .
تذکر :
1- هر_شخص می تواند اعتقاد_دینی_متفاوت در امور شخصی خود با دیگری داشته باشد بشرطی که هیچگونه تاثیر_اختلافی در روابط اجتماعی آنها نداشته باشد .
:2 تنها قانونی در اداره یک جامعه مورد تایید_خداوند است که بر مبنای عقل_جمعی صادر شده و هرگز رنگ و بوی اعتقادی خاص نداشته باشد که موجب اختلاف در برخورداری حتی یک نفر از حقوق اجتماعی مساوی بشود . ( امرهم شوری بینهم – شوری 38 )

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

گوته و ... سخن می گوید

گوته وقتی تنها بیست و چهار سال داشت یکی از معروفترین آثارش یعنی (رنجهای ورتر جوان) را در کمتر از شش هفته نگاشت.

این کتاب را می توان اولین کتاب پرفروش تاریخ دانست که از محبوبیت زیادی برخوردار شد تا حدی که ناپلئون در یک دیدار خصوصی به گوته  اعتراف کرد:

که این کتاب را هفت بار خوانده است. گوته با این کتاب به شهرت و ثروت قابل توجهی رسید.

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

ماشاءالله قصاب و سفارت آمریکا

ماشاءالله قصاب، در کنار محسن رفيقدوست از سردمداران گروهی شد که امر حفاظت از خمينی و مدرسه رفاه و علوی را به عهده گرفتند. جمعی که هسته های اوليه کميته شدند. ماشاالله کاشانی‌خواه، مشهور به ماشاالله قصاب، از ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۱ مرداد ۱۳۵۸، رئیس کمیته انقلاب اسلامی مستقر در سفارت آمریکا در تهران بود. اکبرصالحی، یکی از اعضای موتلفه در مورد یکی از اولین بازداشتگاههای نظام اسلامی و ماشاءالله قصاب میگوید:
" یک روز ما دیدیم دیگر مدرسه علوی و رفاه جا‌‎ ‌‏ندارد، خلاصه یکی از رفقا گفت من در خیابان ری در کوچه شترداران، زیرزمین ‌‎ ‌‏بزرگی سراغ دارم، یک سری را ببریم آنجا حبس کنیم. یک سری از آنهایی که رده ‌‎ ‌‏پایین‌ تر بودند، با مینی ‌بوسی که دم شیشه ‌هایش را پرده زده بودیم، شبانه بردیم در آن ‌‎ ‌‏زیر زمین. یک قصاب تنومندی هم بود به نام ماشاء‌الله، که بعد از انقلاب هم چند وقتی ‌‎ ‌‏پیش آقای خلخالی کار میکرد در دادگاه انقلاب، خانه را این شخص گرفته بود... این قصاب وقتی آن‌جا میخواست اینها را از مینی‌ بوس پیاده کند، مثل گوسفند یقه‌ های اینها را میگرفت ول میکرد پایین، اینها با کله روی زمین می ‌افتادند. میگفتم بابا اینها یک موقع آدم بودند، این طور با اینها رفتار نکن. میگفت فلان فلان شده ‌ها باید پدرشان را در آوریم ".
پس از حمله‌‌ مشکوک عده ‌ای ناشناس به سفارت آمریکا، دکترابراهیم_یزدی بدون در دست داشتن هیچگونه شواهدی آن را به چریک‌ های فدایی خلق نسبت داد. به منظور بیرون راندن مهاجمان، پای کمیته‌ مرکزی انقلاب اسلامی و فرستاده ‌اش #ماشاءالله_قصاب به میان آمد و او کمیته مستقر در سفارت آمریکا را راه ‌اندازی کرد. این که چرا سفارتخانه‌ آمریکا بایستی دارای کمیته انقلاب اسلامی باشد موضوعی است که هنوز مشخص نشده است. مسئولان سازمان چریک‌ های فدایی خلق که در سال ۱۳۵۹ جناح اکثریت‌ اش به حمایت از نظام اسلامی برخاست، از ابتدا دخالت در حمله به سفارت آمریکا را تکذیب کردند.
قرار بود گروه محافظ در بیرون از محوطه سفارت مستقر شوند، اما ویلیام_سالیوان، سفیر آمریکا در ایران با ابقای آنان در محوطه‌ سفارت هم موافقت کرد. گروه ماشاءالله قصاب که مشتی اراذل و اوباش بودند، با آن که ادعای مسلمانی داشتند، شرب خمر میکردند و با دریافت پول از مراجعین ایرانی، برای گرفتن ویزا و فروش ماشین‌ های آمریکایی‌ رها شده در سفارت، از حضور خود در آنجا سوء استفاده میکردند. او همچنین با قدرتی که به هم زده بود با حمله به خانه‌ های مردم و … مرتکب اعمال جنایتکارانه زیادی شد.
در مدت ۶ ماه که ماشاءالله قصاب در سفارت آمریکا مستقر بود، روابط بسیار خوبی با سالیوان و سپس با چارلز_ناس، مسئول اداره امنیت سفارت آمریکا برقرار کرده بود و عملا محافظت از آنها را عهده‌ دار بود و خروج سالیوان از ایران در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۵۸ با کمک و اسکورت قصاب انجام گرفت. وی همچنین در ارتباط مستقیم با دکتر ابراهیم یزدی بود. ماشاءالله قصاب با تشکیل یک گروه نظامی که توسط سفارت آمریکا هدایت میشد با استفاده از مدیران به جا مانده‌ ساواک سیاست این سفارت ‌خانه را پیش میبرد.
محمدرضا سعادتی، عضو برجسته‌ مجاهدین در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ توسط ماشاءالله قصاب و کمیته مستقر در سفارت آمریکا هنگام دیدار با مامور روسیه مضروب و دستگیر شد. دستگیری وی با همکاری عزت‌الله جهانگیری، رئیس ساواک گنبد و اداره هشتم ساواک که به خدمت نظام اسلامی درآمده بودند، میسر شد.
قصاب پس از انحلال کمیته مستقر در سفارت با گروه مبارزه با مواد مخدر صادق خلخالی همکاری میکرد و در پاییز ۱۳۵۹ در دادگاه سعادتی به عنوان شاهد شرکت کرد و علیه وی شهادت داد. در تاریخ یکم بهمن ۱۳۵۹، روابط عمومی دادسرای مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد، وی توسط ستاد کمیته ۹ دستگیر و به دادسرای انقلاب مرکز تحویل گردید و...
زنده‌ یاد فریدون فروغی ترانه‌ حقه را که به عنوان مشتی ماشاءالله، در بین مردم شهرت پیدا کرد در ارتباط با او اجرا کرد. صادق، در این ترانه به صادق خلخالی و نایب، به خمینی که می گفتند نایب‌الامام است برمی گشت:

" مشتی ماشالله، حقه‌ ای ولله، حقه ‌ای ولله
می ‌کشی بالا مال و منالا، میکنی حاشا
بارت می ‌لنگه، الاغه لنگه، شیشه و سنگه ماشالله
دستات که رو شه، خون که بجوشه، خلق که بخروشه داره تماشا
حاضر و غایب، صادق و کاذب، شحنه و نایب، جملگی رسوا ".

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

دلنوشته

دلتنگتم ستاره درخشان آسمان
يه حس عجيبی من رو درست پشت در و غریبه رو اون طرف در نگه داشته بود.
بعد از ساعت ها گفتگو، او گفت: "منو راه نميدی ؟ آخه اينجا سردمه، خيلی سرده، همه كه گرگ نيستن."
مي ترسيدم.
گفتم: "آخه نميشه...
دلم مي خواد هر كی در ميزنه و سردشه بذارم بياد تو و كنار شومينه خودشو گرم كنه ولی هر بار كه اين كار و كردم، بعدش زخم دندوناش رو زندگيم، رو عاطفه م و رو انسانيتم حس كردم و زخمی تر از قبل دوباره كلبه م رو ساختم. "
خيلی صبور بود، يه جورايی از دست خودم عصبانی بودم شايد اينجور قضاوت كردنم بی انصافی بود ولی آخه اين همه تجربه ی تلخ، اين همه زخم، كافی نيست؟
من چه م شده بود، گرم شده بودم! ديگه دلم نمی خواست حتی يه قدم از در دور بشم، حس كلبه م عوض شده بود!
برگشتم و با ترديد نگاه كردم، شومينه روشن بود! ديگه غباری نبود، پرده ها كنار رفته بودن و ستاره ها خودشون رو به لب پنجره رسونده بودن و بهم زل زده بودن، عجيب بود، من و كلبه هردومون گرم و رنگی شده بوديم !!!
او گفت: " هنوزم نمی خوای بذاری بيام تو؟ "
با شيطنت گفتم: " اگه قول بدی آدم خوبی باشی، مي تونی بيای تو "
قول داد، تونستم بعد از باز شدن دربرق شادی رو تو چشماش ببينم كه تمام كلبه رو نور بارون كرده بود.
كنار شومينه نشست --- می گفتيم، می خنديديم، بغض مي كرديم و بالا تر از همه ی  اينا همديگه رو مي فهميديم!
باورم نمی شد...اونی كه تو سينه ی من خوابيده بود و با رعد هم بيدار نمي شد با يه تلنگر هيجان زده بشه و به تاپ تاپ بيافته ولی هنوزم مي ترسيدم... ازاينهمه حس قشنگ مي ترسيدم... مي دونستم هرچی بيشتر اوج بگيری سقوط دردناك تره... ولی اون فرق مي كرد، اون آقا گرگه نبود!
برام خيلی تازه بود كه يه آدم اينقدر درك داشته باشه كه بتونی حرفهائي رو كه سالهاست نخواستی و نتونستی بگی براش بگی و از سوء تفاهم هم هراسی نداشته باشی،
كسی كه درك اين رو داره كه چطوری ميشه تو يه زمان كوتاه اينقدر اعتماد كرد و بهت اين اطمينان رو بده كه: " به اعتمادت، اعتماد كن "
كسی كه بتونه درك كنه كه "اون‍ی كه از ما با همديگه ست، فقط گوشمون نيست اگر نه خيلی وقت پيش رفته بوديم."
فقط ميتونم بگم شب زيبائی بود،كمتر پيش مياد اين فرصت دست بده كه نقابهامون رو برداريم و از واقعيت عريانمون هراسی نداشته باشيم.   
اونقدرگرم گفتگو بوديم كه متوجه نشديم كی خورشيدخانوم ستاره ها رو كنار زده و داره از پشت پنجره به ما لبخند ميزنه.
او بايد ميرفت، هیچکدوم دلمون نمی اومد ولی بايد ميرفت.
گفت كه دوباره برميگرده ولی من نگرانش بودم،
گفتم : " خيلی مواظب خودت باش..."  آخه  يه "انسان" تو وانفسای انسانيت....خيلی ارزشمنده .
با لبخندی كه هميشه تو صورتشه گفت : " ميام ، زود ميام عزيزم" و رفت .
منتظرش بودم،دوباره معنی لحظه، دقيقه و ساعت رو درك ميكردم، نزديك غروب بود كه اومد، دوباره با همون مهربونی گپی زديم و رفت و من خوشحال بودم از اينكه منتظرش باشم از اينكه بی هيچ چشمداشتی تمام خوبيهای دنيا رو براش بخوام.
وقتی ستاره ها دوباره مهمونم شدن كنار شومينه يه ميز شام حسابی چيدم، يه شاخه گل هم كنار ظرفش گذاشتم و منتظر شدم، نيومد و تا دمدمای صبح بيدار موندم، نيومد، نفهميدم كی خوابم برد ولی صبح كه بيدار شدم يادداشتش رو روی ميز ديدم، نوشته بود اومده و ديده من كنار شومينه خوابم برده و دلش نيومده بيدارم كنه، رفته..."
از دست خودم عصبانی شدم! فكر كردم كه اشكالی نداره بازم ميآد و اونوقت دوباره غصّه هامون رو فراموش ميكنيم.
ولی شب شد و نيومد، صبح شد و نيومد حتی ديگه يادداشتی هم برام نگذاشته....
حالا تنگه غروبه نميدونم امشب مياد يا نه؟ نگرانشم آخه راهش دوره، نكنه راهش رو گم كرده باشه؟ نكنه بی رحمی سرد تيغی گلبرگ هاشو خراشيده باشه؟ نكنه...
كنار شومينه نشسته ام، يه فنجون قهوه، يه ظرف كوچولو شيرينی با يه شاخه گل ...
چشمامو بستم و حالا ديگه می ترسم بازش كنم، از اينكه كلبه م دوباره خاكستری باشه ، پنجره ها تاريك و شومينه خاموش و سرد باشه، ازاينكه ....
به همهء ستاره ها سپردم كه هر كجا ديدنش بهش بگن : " دلتنگتم
.

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

ژرف

ژرف: عمیق، گود
شگرف: نیکو، زیبا ،بی نظیر در خوبی و زیبایی ،عجیب ، طُرفه
شگرف نگار: نویسنده ای که می تواند حقایق را بفهمد و بنویسد
فرازنده: بلند کننده ، گشاینده
ویر: ادراک،هوش، فهم
عام: همه،همگان، عموم
عوام: مردم عامی و بی سواد
فیر(بر وزن پیر): ریشخند،فسوس
فَرناس: غافل ، نادان، خواب آلود
جَم: پادشاه بزرگ، مخفف جمشید
کِی: عنوان پادشاهان کیانی جون کیقباد، کیکاووس و کیخسرو
کام: آرزو، مراد و مقصود، قصد، نیت ، شهوت
.

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

دکتر سروش

سخنان کمتر شنیده شده دکتر عبدالکریم سروش درباره تفکیک جنسیتی و روابط زن و مرد در جامعه"

:در فرهنگ ما "شرم" یک فضیلت اساسی است و ما باید این را قدر بدانیم. اما فرهنگ غرب، فرهنگ "تقصیر" (مجازات بیرونی) است و شرم در آن به تدریج در حال رنگ باختن و نابود شدن است و این مسئله در روابط انسانی هم اثر دارد. تا جایی که حتی "بی حیایی" به نوعی تقدیر می شود.

: ما باید تفاوت این دو فرهنگ را درک کنیم و نباید سعی کنیم الگوی غربی روابط را که مبتنی بر "بی شرمی" و "تقصیر" است، بر روابط خودمان حاکم کنیم.

:ما باید با بازنگری در انسان شناسی خود، افزایش شناخت و آگاهی زن و مرد نسبت به یکدیگر و فراتر رفتن از فقه و با توجه به اخلاق و فضائل مهمی چون "شرم"، الگوی جدیدی از روابط را ایجاد کنیم.
.

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|

دمکرات

سی ویژگی یک فرد دموکرات
فرد دموکرات عصبی نمی شود بلکه استدلال می کند
۱-در هیچ شرایطی به دیگری نمی­گوید: شما اشتباه می کنید؛
۲-بلکه می­گوید: دیدگاه های ما متفاوت است، بحث کنیم؛
۳-همه شهروندان، حق انسانی و قانونی اظهارنظر دارند؛
۴-ولی تصمیم سازی و تصمیم گیری تابع اظهار نظر تخصصی است؛
۵-برای رسیدن به یک نظر و دیدگاه، بسیار می­ پرسد و مطالعه می­کند؛
۶-عموماً نمی گوید: نظر من درست است؛
۷-دیگران برای اظهارنظر نزد او، احساس امنیت می­کنند؛
۸-نگرانِ پذیرفته شدن افکارش نیست؛
۹-با اطلاعات و استدلال جدید، حاضر است دیدگاهش را تغییر دهد؛
۱۰-بسیار تلاش می کند تا دیدگاههای متفاوت از خود را درک کند و خود را جای حامیان آنها بگذارد؛
۱۱-معتقد است سوابق خانوادگی، محیط رشد و شرایط اجتماعی- اقتصادی در شکل گیری دیدگاههای افراد، تعیین کننده است؛
۱۲-پشتِ سر فردی که نسبت به او دیدگاههای متفاوت دارد، غیبت نمی­کند؛
۱۳-متناسب با مخاطب و حضار، دیدگاه خود را تغییر نمی­دهد؛
۱۴-چون برای شکل گیری نظرات خود زحمت می کشد، عموماً از ثبات فکری (Consistency) برخوردار است؛
۱۵-دیدگاه افراد را در قالبِ (Context) بزرگترِ منافع و مصالح آنها هم ارزیابی می­کند؛
۱۶-از به کارگیری الفاظ تند، افراطی و غیرمحترمانه پرهیز می­کند؛
۱۷-آرام صحبت می­کند؛
۱۸-در بحث، برخود تسلّط رفتاری دارد؛
۱۹-اگر به او حمله فکری شود، عصبانی نمی­شود بلکه به رفتارِ استدلالی خود ادامه می­دهد؛
۲۰-تواضع فکری او، مصنوعی نیست؛
۲۱-به فکر، اندیشه و دیدگاه، فرآیندی و تکاملی می­نگرد؛
۲۲-اگر به ابعادِ یک دیدگاه مطمئن نباشد، سکوت می­کند؛
۲۳-وقتی فردی دیدگاه خود را  بیان می­کند، با دقت به نظرات او گوش می­کند؛
۲۴-حتی اگر با دیدگاه دیگری در تناقض بود، از او فاصله نمی­گیرد؛
۲۵-از واژگان نسبی فراوان استفاده می­کند: شاید، ممکن است، احتمال دارد، تصور می­کنم؛
۲۶-معتقد است بین دموکرات بودن و اعتمادِ به نفس رابطه مستقیمی وجود دارد؛
۲۷-بعضاً می گوید: نظری ندارم. به اندازه کافی مطالعه ندارم؛
۲۸-نسبت به دیدگاه خود تعصب ندارد. حاضر است دیدگاه های او در معرض محک قرار گیرند؛
۲۹-اگر می گوید: از نظرات شما استفاده می­کنیم، از بابِ عوام فریبی و نمایش نیست؛
۳۰-مهم ترین مبارزه او در زندگی، مبارزه با غرور فکری است

یک شنبه 17 فروردين 1399برچسب:,

|