ای خالق هفت آسمون ، پروردگار مهربون
ای که جهان بکامته ، چرخ و فلک غلامته
نه غصه و نه غم داری ، نه فکر بیش و کم داری
نه مثل ما بیمار میشی ، از عمر خود بیزار میشی
یه عرش خوش نما داری ، هرچی بخوای فضا داری
این آسمون دلگشا ، خوشگل و شیک و دلربا
ابرا به توش وول میخوره ، ستاره توش لول میخوره
از گندگی در نداره ، اول و آخر نداره
دل ها همه حیرونشه ، حیرون و سرگردونشه
تو حاکم مطلقشی ، پادشه بر حقشی
خلاصه ای خدا جونی ، تو بهتر از ما میدونی
تو این همه ستاره ها ، که می تابه توی هوا
یکیش محل ما شده ، مرکز ماجرا شده
یه وضع بلبشو داره ، از هر گوشش شر می باره
جنگ و جدل تو این زمین ، فراونه بیا ببین
نیست روزی که یه قلدری ، لات و بزن بهادری
که تشنۀ ریاسته ، سرش توی سیاسته
نه رَب و نه رٌب می دونه ، نه بد و نه خوب می دونه
از یک طرف سر نکشه ، قشون و لشگر نکشه
یکدفعه اون آتیش پاره ، با تانک و توپ و خمپاره
مٌلکی رو ویرون نکنه ، خلقی رو بی جون نکنه
* * *
از ترس این جنگ طلبا ، این یاغبا و جلبا
ما استراحت نداریم ، ما خواب راحت نداریم
هر روز که آدم پا میشه ، یه مخترغ پیدا میشه
یه کار ناروا کنه ، جهان پر از بلا کنه
یادم میاد تو جنگیه ، یه مرتیکه فرنگیه
یه بمبی از روی هوا ، انداخت توی هیروشیما
راسی یه حرف من نشد ، یه چشم بهم زدن نشد
سماقپالون شد همه جاش ، کٌن فیکون شد همه جاش
یه شهری از پیر و جون ، دود شد و رفت به آسمون
****
شنیدم اون اتم بوده ، یه بمب سر بگم بوده
به امر یه بخو بٌری ، گر دن کلفت و قلدری
مخترعی ساخته بوده ، چند تاشو پرداخته بوده
حالا از این جنگ طلبا ، این یاغیا و جلبا
مثل خیار و هندونه ، هرچه بخوای فراوونه
اگر دوباره جنگ بشه ، زمین ز خونا رنگ بشه
بشر دیگه فنا میشه ، دود میشه و هوا میشه
ای خالق هفت آسمون ، پرورگار مهربون
یه خورده هم به ما برس ، بداد بنده ها بر س
اگر که ما را دوست داری ، از جنگ و دعوا بیزاری
با جنس قلدرا بدی ، با این بخو بٌرا بدی
به ظالما بلا بده ، یه درد بی دوا بده
این ناکسا را اخته کن ، دوکوتاشونو تخته کن
تا رفع درد و غم بشه ، این قال و قولا کم بشه
بشر دیگه شادی کنه ، شادی به آزادی کنه
.