صاحبدلان

فرهنگی . اجتماعی . ادبی

م . توحیدی
م . توحیدی

به وبلاگ من خوش آمدید http://mata.lxb.ir
mata.1952@yahoo.com


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان صاحبدلان و آدرس mata.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

صاحبدلان

زندگی سلام

گلشن چت

مطالب اخير

داریوش شاه

اصول کلی مکتب فکر دکتر شریعتی

عاشق زندگی

روز و روزگارتان خوش باد

دوست یا برادر

دشمننی روسیه با ایران

ما نابیناییم!

برگی از تقویم تاریخ

فقه آسان

قدیما

افراد منفی

سخن گفتن با خدا

آداب شریعت

نام خانوادگی

نگفتمت مرو آنجا

همه ما شریک جرم هستیم

بهترین ها

اگر برای ....

سلام صبح بخیر

ایام گل و یاسمن و عید صیام

سلام عید فطر

شب آمرزش و غفران

خوش بینی و فعالیت های اجتماعی

روزتون بخیر

قبله ی آمال

عجب و تکبر

گناه و گناهکار

یک نامه دوستانه برای بانوی من

انسانهای نیکوکار

هر چیز و هر کار در زمان خودش باید انجام شود

آتش به اختیار

دوست خوب من سلام

آنانکه نمی اندیشند.

مذهب چیست؟

ماه کنعانی من

فاصله تولد تا مرگ

حجاب

عزت نفس داشته باش

شیخ و شیطان

متفاوت باش

نويسندگان

م . توحیدی

پیوند های روزانه

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


مصطفی رحیمی

چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟
 
مصطفی رحیمی 
 
 نامه ای که در زیر می آید درست در آستانه سقوط رژیم پهلوی و در روزهائی نگاشته شده است که هنوز حرف جمهوری اسلامی مطرح بود. آقای مصطفی رحیمی در آن روز ها مخالفت خود را با استقرار جمهوری اسلامی طی نامه ای سرگشاده با آیت الله خمینی در میان می گذارد.
 
این نامه را برای استفاده خوانندگان، به درخواست دوستی و با عاریت از سایت «گزارشگران»،
 

چهار شنبه 29 بهمن 1399برچسب:,

|

سال های عمر و دوستان

وقتی به پنجاه سالگی رسیدی دوستانت پناهگاههای ارزشمند زندگیت می‌شوند!
پس از گذشت سالها از زندگی چنین آموختم که زمان می‌گذرد، زندگی در جریان است. 
فاصله جدا می‌کند، بچه بزرگ می‌شود، عشق تغییر می‌کند، گاه کمرنگ می‌شود، قلبها می‌شکنند. 
پیشرفت اجتماعی تمام می‌شود، شغل تغییر می‌کند. 
خیلی از اقوام دور و نزدیکت، تو را در مسیری از راه زندگی ترک می‌کنند. و تنها دوستانت با تو ماندگارند!
هیچ تفاوتی ندارد که چه فاصله زمانی و مکانی میان شما وجود دارد، یک دوست واقعی هیچگاه آنقدر از تو دور نیست که برایت در دسترس نباشد.
در زمانی که به او نیاز داری در کوره راه زندگی وقتی عرصه به تو تنگ می‌شود، دوستانت هستند که در کنارت می‌ایستند و تشویقت می‌کنند تا سختی را پشت سر بگذاری.
 برایت دعا می‌کنند، از تو حمایت می‌کنند، برای شادی‌ات تلاش می‌کنند و دستهایشان را باز می‌کنند تا در آغوششان آرامش بگیری.  
دوستان واقعی تو برایت قانون ها را می‌شکنند و همراه راهت می‌شوند تا مسیر درست را در زندگیت پیدا کنی و به شادی برسی.
  دوستان تو زندگی تو را سرشار از خوشبختی می‌کنند.
دنیای تو بدون آنها دنیا نیست و تو نیز بدون  آنها کامل نیستی.
دوستانت را حفظ کن...
.

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

خود را با هیچ کس مقایسه نکن

 مقایسه را کنار بگذار، آنگاه زندگی واقعا زیباست. 
مقایسه را کنار بگذار، آن وقت می توانی بی کم و کاست از زندگی لذت ببری و کسی که از زندگی اش لذت می برد، هیچ میلی به تملک ندارد، 
زیرا می داند چیزهای واقعی زندگی که ارزش لذت بردن دارند، قابل خریداری نیستند.
 
اﺷﻮ
 
 

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

اسم های مختلف پول

در مدرسه و دانشگاه (شهریه) نامیده می شود،
 در ازدواج (مهریه) نامیده می شود،
 در طلاق به آن (نفقه) گفته می شود،
 و وقتی به کسی امانت بدهی ( قرض) گفته می شود
 و هنگامی که شما به دولت پرداخت می کنید (مالیات)گفته می شود
 و در دادگاه (جریمه) گفته می شود
 به کارمندان بازنشسته (معاش و مستمری)گفته مي شود
 و کارمندان رسمی  (حقوق) گفته مي شود
و به کارگران (دستمزد) گفته مي شود
 و وقتی در معاملات تجاری به واسطه ها پرداخت می شود (پورسانت)گفته مي شود
 و هنگام پرداخت هزینه خدمات حرفه ای (هزینه ها)
 و هنگامی که به یک پروژه تجاری اختصاص می یابد (سرمایه گذاری) 
 و وقتی از بانک قرض می گیرید (وام) ،
 وقتی به عنوان هزینه وام به بانک پرداخت می شود (نرخ بهره)
 و وقتی آن را در بانک واریز می کنید (سپرده)
 و هنگامی که به خانواده شخص مرده پرداخت می شود (دیه) ،
 و هنگامی که پس از پایان خدمت (پاداش) ارائه می شود،
 و آدم رباها آن را (عوض) صدا می کنند،
 و وقتی آن را غیرقانونی به نام خدمت معرفی می کنید  (رشوه)
 وقتی می خواهید کارتان راه بیفتد و حفظ ظاهر هم شده باشد ( شیرینی_ شیتیل)
 وقتی او آن را به فقیر و نیازمند تقدیم می کند، آن را (خیرات) می خوانند
وقتی به عنوان پیش خرید استفاده می شود ( بیعانه)
 و وقتی به عنوان کمک به یک خانواده یا دوست پرداخت می شود (هدیه)
 و هنگامی که او برای اجاره یک ملک پرداخت می کند (اجاره)
 و هنگامی که توسط بزرگ پرداخت می شود ، (شریف)
 و در دین ( خمس و زکات)
 رباخوران به آن "نزول" می گویند
 دولت به آن "یارانه" می گوید
 احمدی نژاد به آن "هدیه امام زمان" می گفت
 روحانی به آن "مصیبت دولت" می گوید
 و هنگامی که برای پاکسازی گناهان  هزینه می شود(کفاره)
  و وقتی به عنوان هدیه تعطیلات  پرداخت می شود (عیدی)
وقتی دولت برنامه خرج و مخارج سال آینده را تقدیم مجلس میکنه (بودجه)
و هنگامی که  آن را پیدا نمی کنی (چرک  کف دست)                                                                                                                                            .

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

مطالعه کتاب

اگر شما هم مثل من می‌خواهید طی یک جلسه  کتابی را تا انتها بخوانید، این عادت مطالعه درست نیست، بلکه سعی کنید  ساعتی را در تقسیم اوقات روزانۀ‌تان برای مطالعه اختصاص دهید. حال اگر  می‌خواهید رمان بخوانید، پس بدانید که چگونه باید رمان خواند.
این پرسشی است که همه خوانندگانی که برای  نخستین‌بار یا گاهی در طول سال رمان می‌خوانند، مایلند پاسخش را بدانند،  زیرا خواندن رمان آسان نیست. مطالعه‌کنندگان در سراسر جهان اتفاق نظر دارند  که خواندن رمان تجربه منحصربه‌فردی است.
رمان، نوع خاصی از ادبیات داستانی است که در آن باید به موارد ویژه‌ای توجه کرد.
برای مطالعه سودمند و مؤثر رمان، به نکات زیر دقت کنید:
برای درک و آگاهی بخوانید
وقتی چیزی می‌خوانیم، همیشه دنبال یک هدف و  مقصد هستیم. امیدوارم موقع خواندن این نوشته من نیز یکی از اهداف شما این  باشد که بدانید چه می‌نویسم.
هنگام خواندن رمان، با ایده‌ها و  شخصیت‌های مختلفی روبه‌رو می‌شویم. در جریان مطالعه، اگر نمی‌دانید در این  میان چه خبر است، از آن‌چه می‌خوانید، یادداشت‌برداری کنید و خود را آگاه  سازید. حتی ایده بهتر- ولی دشوار- این‌که وقتی رمان می‌خوانید، چنان  آگاهانه ادامه دهید، انگار که چیزی را کاملاً می‌دانید.
با دقت کامل بخوانید
داستان‌نویس به‌طور کلی تصویرپردازی‌ها،  شخصیت‌ها و موضوع‌های گوناگون را با جزئیات بیان می‌کند، به این معنا که  رمان مبتنی‌ بر پرداختن به جزییات مسایل، ماجراها و صحنه‌هاست. در جریان  مطالعه، هنگامی که در حال خواندن رمانی هستید و برخی چیزها دوباره به  چشمتان می‌خورد، به این تکرار توجه کنید. ممکن است برخی نظم‌ها، عناصر  موضوعی خاص، بعضی شخصیت‌ها و حالت‌های خاص و برخی توضیح‌های ویژه یا موارد  دیگر، چندبار تکرار شده باشند.
اگر هنگام مطالعه ناگهانی و ناخودآگاه  دقتتان بیشتر شد و عمیق‌تر ادامه دادید، پس از اتمام مطالعه، از آن چه  خوانده‌اید، آگاهی کامل خواهید داشت.
موضوع‌ها را در ذهنتان نگه دارید
در نوول یا رمان، گاهی به موضوع‌های زیادی پرداخته می‌شود. هر موضوعی نیاز به توجه جدی دارد. این مباحث را کاملا در ذهن داشته باشید.
ویژگی‌های ادبی یا عناصر داستانی را بفهمید
رمان از عناصر و مؤلفه‌های بسیاری به‌وجود  می‌آید. برخی از خوانندگان تصویرپردازی‌ها را دوست دارند، برخی دیالوگ و  گفت‌وگوی شخصیت‌ها را می‌پسندند و بعضی از افراد به طرح رمان (داستان  شخصیت‌ها و درگیری‌ها) علاقه دارند. آن‌چه در هنگام خواندن رمان دوست  دارید، حتماً در نظر بگیرید؛ این می‌تواند جریان مطالعه‌تان را جذاب کند.
موضوع مورد علاقه خود را با دلگرمی بخوانید
بعضی اوقات تنها پس از آگاهی و شنیدن در  مورد کتابی و با اطلاع از وجود موضوع مورد علاقه خود در آن، تصمیم به  مطالعه یک کتاب می‌گیریم. اگرچه رمان ممکن است خیلی طولانی و دارای موضوعات  زیاد باشد، اما سعی کنید موضوع مورد علاقه خود را پیدا کنید و آن را عمیق  بخوانید. این کار مطالعه رمان را بیشتر از پیش آسان می‌کند.

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

ورزش نیاز ضروری در سنین بالا

نظر یک فیزیوتراپیست در خصوص ورزش افراد بالای ۵۰ سال
.
 سلام اخیراً در بوشهر فردی بنام آقای باوندی در حین صعود به قله به رحمت خدا رفته است. دو سال پیش هم یکی از کارمندان بیمارستانی در حین انجام فوتسال قبل از بازنشستگی و چند وقت پیش شخص دیگری در حین دویدن در جاده ساحلی جان به جان افرین تسلیم نمود.
 هیچ کدام از این نوع مرگ و میر ها تعجب آور نیست و صد در صد به علت بی احتیاطی خودمان است که به اصطلاح برنامه برو/بایست (go and stop)  را در زندگی روزمره رعایت نمی کنیم و متوجه نیستیم کجا برویم و کجا بایستیم.
مطلبی علمی را خدمتتان عرض می کنم به امید آنکه همکاران بزرگوار بویژه عزیزان بازنشسته این نکات را مد نظر قرار دهند.
اولا میزان فشاری که به قلب هر شخص وارد میشود به صورت  زیر محاسبه میشود :
RPP=HR×BP
یعنی میزان فشاری که به عضلات قلب هرکس وارد میشود برابر است با حاصل ضرب ضربان قلب در فشار خون هرکسی بنابراین کسی با ضربان قلب نرمال مثلا ۷۰ و فشار خون ۱۲۰ میلیمتر جیوه را می توانیم مقایسه کنیم با کسی که ضربان قلب ۱۰۰ دارد و فشار خون مثلا ۱۸۰ میلیمتر جیوه، ببینید اختلاف فشار به قلب این دو نفر چقدر است؟
باید همه ما در هر سنی که هستیم دقیقا از ضربان قلب هدف خود اطلاع داشته باشیم و در هیچ نوع ورزشی اجازه ندهیم ضربان قلب هدف بیشتر از این مقدار شود، چون چهار دقیقه ورزش کردن با بیشتر از ضربان قلب هدف مساوی است با ایست قلبی و مرگ.
برای بدست اوردن ضربان قلب هدف هر کسی چه باید کرد؟
اول همه باید ضربان قلب استراحت خود را بدانند. ضربان قلب درحال استراحت HRR هر کسی را می توان صبح وقتی که از خواب بیدار شد و هنوز از رختخواب پایین نیامده با انگشت ثبابه در ناحیه مچ دست مشخص کنیم: ضربان ده ثانیه را مشخص و سپس در عد شش ضرب کنید تا ضربان قلب در یک دقیقه مشخص گردد. 
معمولا ضربان قلب استراحت بین ۵۵ تا ۶۵ می باشد.
بعد ضربان قلب ماکزیمُم را باید محاسبه نمود که ان هم به صورت زیر مشخص میشود:
عدد ۲۲۰ را منهای سن می کنیم
MHR= 220 - AGE
با داشتن ضربان قلب استراحت و ضربان قلب ماکزیمم به راحتی میشود ضربان قلب هدف را مشخص نمود. ابتدا ضربان قلب ماکزیمم را منهای ضربان قلب استراحت می کنیم  حاصل هر چه شد هفتاد در صد ان را پیدا می کنیم  این مقدار هفتاد در صد را که مشخص شد دو باره با همان ضربان قلب استراحت جمع می کنیم تا ضربان قلب هدفمان مشخص گردد.
(MHR _ HRR) × 0.7 + HRR
مثال: ضربان قلب هدف شخصی را حساب کنید که سن او ۶۰ سال و ضربان قلب استراحتش برابر با ۵۰ باشد 
جواب ۱۲۷
یعنی باید تحت هیچ شرایطی هیچ شخصی حتی ورزشکاران هم اجازه ندهند در  هنگام ورزش ضربان قلبشان بیشتر از ضربان قلب  هدف آنان گردد، حتی اگر ده ضربه هم پایینتر باشد به نفع عضله قلب  ورزش کرده ایم.
با تشکر از شما
فیزیوتراپیست غلامرضا دقیقی
AGE= سن
RPP=   Rate presure Product
HR=     Heart Rate
HRR=  Heart Rest Rate
MHR= Maximum Heart Rate 
.

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

ماست و خیار

می گویند روزی امیرکبیر که از حیف و میل شدن سفره‌های دربار به تنگ آمده بود. به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت می خورند میل کند! شاه پرسید مگر رعیت ما چه می خورند؟! امیرکبیر گفت: ماست و خیار !
 
ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت: که برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست کنید سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارک‌ چی برای ماست خیار شاهی داد :
ماست پر چرب اعلا، خیار قلمی ورامین، گردوی مغز سفید بانه، پیاز اعلای همدان، کشمش بدون ‌هسته، نان دو آتیشۀ خاش‌خاش، سبزی‌های بهاری اعلا و ... .
 
ناصرالدین شاه بعد از این که یک شکم سیر ماست و خیار خورد به امیرکبیر گفت: رعایای پدرسوخته چه غذاهایی می خورند و ما بی‌خبریم!
 
شده حکایت اقتصاد مردم و دولت در آمار دولت نه تورم هست و نه رکود ولی در زندگی مردم، تورم هست و در بازار هم رکود.                                                                       .

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

حرف های نگفته

چقدر حرف دارم برای نوشتن که مرا توان نوشتن نيست.
چقدر شعر دارم برای گفتن که يارای گفتنم نيست
گفته بودم در تمام مدت، تو آنجا بودی، در تمام مدت آنجا که خدا بود و گرمی سکوت بود و هجمه اشک، بود و سوز نياز بود.
تو آنجا بودی کلمات حقير، از ته دل زبانه می کشيدند، اما دريغ، که هيچ نمی گفتند... و تو، تمام مدت، آنجا ايستاده بودی و لبخند می زدی.
تمام مدت، تو آنجا بودی، فضا از تو پر بود، از خود تو، از خود خود تو...پر... پر.
آنجا که حضور يادت در جام جانم، چنان شرابی ريخت که شب از مستيم ترسيد...
تو آنجا بودی، آنجا که ظهور نامت چنان مرا از من ربود، که ديگر زمين، بودنم را حس نمی کرد... تو آرام، لبخند می زدی...
تو با من بودی... با من... با صدای جانم... با فرياد درونم...با سکوت زبانم... با آتش دلم... 
تو آنجا بودی و لبخند می زدی.                                                                                                                                                         .

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

سلام

به تو ای سرکشِ مغرورِ دل آزار، سلام 
رهزن و راهبر و قافله سالار، سلام 
 
ای که چشمانِ تو صد فتنه در انداخته، بر
مسجد و میکده و خانه و بازار، سلام 
 
آهو مستِ ختن، نازِ تو چون شعله ی در
خرقه و باده و سجاده و دستار، سلام 
 
ماهِ منظومه ی دل ، اخترِ زیبای فلک 
آفتاب سحری، شمع شبِ تار، سلام 
 
شاعر و شعر و شعور و شرر و شمس و شفا
کوه و دریا و زمین، آینه کردار، سلام 
 
کفر و دین در نگهت خلقت ِشیطان و خدا
آیه و وسوسه و حجّت و انکار، سلام
 
مکتبِ سِكر؛ لبت ، قصدِ اناالحق؛ رویت
بایزیدِ دل و حلّاجِ سرِ دار، سلام 
 
بی شک اسرارِ ازل ، سلسله ی موی تو است
مَطلع و مقطع و گنجینه ی اسرار، سلام
 
صنما! ماه وَشا! مست نگارا، جانا 
عشق زیبای من ! ای خوب ترین یار، سلام                                                                                                                                             .

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

ای خالق هفت آسمون

ای خالق هفت آسمون ، پروردگار مهربون
ای که جهان بکامته ، چرخ و فلک غلامته
نه غصه و نه غم داری ، نه فکر بیش و کم داری
نه مثل ما بیمار میشی ، از عمر خود بیزار میشی
یه عرش خوش نما داری ، هرچی بخوای فضا داری
این آسمون دلگشا ،  خوشگل و شیک و دلربا
ابرا به توش وول میخوره ، ستاره توش لول میخوره
از گندگی در نداره ، اول و آخر نداره
دل ها همه حیرونشه ، حیرون و سرگردونشه
تو حاکم مطلقشی ، پادشه بر حقشی
خلاصه ای خدا جونی ، تو بهتر از ما میدونی
تو این همه ستاره ها ، که می تابه توی هوا
یکیش محل ما شده ، مرکز ماجرا شده
یه وضع بلبشو داره ، از هر گوشش شر می باره
جنگ و جدل تو این زمین ، فراونه بیا ببین
نیست روزی که یه قلدری ، لات و بزن بهادری
که تشنۀ ریاسته ، سرش توی سیاسته
نه رَب و نه رٌب می دونه ، نه بد و نه خوب می دونه
از یک طرف سر نکشه ، قشون و لشگر نکشه
یکدفعه اون آتیش پاره ، با تانک و توپ و خمپاره
مٌلکی رو ویرون نکنه ، خلقی رو بی جون نکنه
* * *
از ترس این جنگ طلبا ، این یاغبا و جلبا
ما استراحت نداریم ، ما خواب راحت نداریم
هر روز که آدم پا میشه ، یه مخترغ پیدا میشه
یه کار ناروا کنه ، جهان پر از بلا کنه
یادم میاد تو جنگیه  ،  یه مرتیکه فرنگیه
یه بمبی از روی هوا ، انداخت توی هیروشیما
راسی یه حرف من نشد ، یه چشم بهم زدن نشد
سماقپالون شد همه جاش ، کٌن فیکون شد همه جاش
یه شهری از پیر و جون ، دود شد و رفت به آسمون
****
شنیدم اون اتم بوده ، یه بمب سر بگم بوده
به امر یه بخو بٌری ، گر دن  کلفت و قلدری
مخترعی ساخته بوده ، چند تاشو پرداخته بوده
حالا از این جنگ طلبا ، این یاغیا و جلبا
مثل خیار و هندونه ، هرچه بخوای فراوونه
اگر دوباره جنگ بشه ، زمین ز خونا رنگ بشه
بشر دیگه فنا میشه ، دود میشه و هوا میشه
ای خالق هفت آسمون ،  پرورگار مهربون
یه خورده هم به ما برس ،  بداد بنده ها بر س
اگر که ما را دوست داری ، از جنگ و دعوا بیزاری
با جنس قلدرا بدی ،  با این بخو بٌرا   بدی
به ظالما بلا بده ، یه درد بی دوا   بده
این ناکسا را اخته کن ،  دوکوتاشونو تخته کن
تا رفع درد و غم بشه ، این قال و قولا کم بشه
بشر دیگه شادی کنه ، شادی به آزادی کنه
.

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

تعلیم و تربیت دینی

تعلیم و تربیت دینی را باید جزئی از کل تعلیم و تربیت دانست و آنچه به‌عنوان نهاد آموزش و پرورش می‌گذرد. این نهاد مشکلات جدی دارد و چندین ایراد مبنایی به نهاد آموزش و پرورش در ایران وارد است. به‌عنوان نمونه، یکی اینکه آموزش‌ها ربطی به زندگی ندارد و به درد حل مسائل جاری زندگی نمی‌خورد و مجموعه‌ای است از دانش محفوظاتی که به ما داده شد و به بچه‌ها هم داده می‌شود. این دانش برای حل‌وفصل مسائل جدید زندگی مفید نیست و اتفاقاً برعکس فرد را به جهانی انتزاعی میبرد که نسبتی با جهان واقعی روزمره ندارد. برای نمونه ما در حوزه پزشکی مشکلی به نام سرطان سینه داریم که تلفات زیادی هم دارد، اما دختران ما خودمعاینه‌گری را در مدرسه نمی‌آموزند. دانش زندگی دانشی است که فرد آن را برای حل مسائل روزمره نیاز دارد و آموزش و پرورش باید برای این نوع آموزش تلاش می‌کرد. پیشتر این آموزش در ساختار خانواده تا حدودی منتقل می‌شد، اما با تغییراتی که ساختار خانواده داشته این مسئولیت بر عهده آموزش و پرورش می‌توانست باشد.
 
آموزه‌های دینی در ایران بیشتر مبتنی بر الگوهایی است که مبالغه‌شده و دست‌نیافتنی هستند و گویی با واقعیت زندگی روزمره نمی‌توان آن‌ها را پیاده کرد. مثلاً هیچ‌وقت گفته نشد امامان ما غلام، کنیز و زن‌های متعدد داشته‌اند. فقط الگوهای مبالغه‌شده معرفی شد که گویا در آسمان زندگی می‌کنند و درگیر مسائل جاری زندگی نیستند. ما بعدها خودمان فهمیدیم آن‌طور که در کتاب‌های درسی گفته شد نبود. مثلاً هیچ‌وقت ندانستیم معاویه بعد از صلح امام حسن برای امام کنیز و پول فرستاده است. این‌ها با داده‌های واقعی تاریخی همخوان نبود.

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

هویت فرهنگی

هویت فرهنگی هرجامعه ای بستگی دارد به عوامل تاریخی، فرهنگی زبانی و دینی، هرگاه یکی از آنها تحت تاثیرقرار گیردشخصیت فرهنگی جمعی یا فردی تغییر می کند...
پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، هویت دینی ایرانی رنگ باخت(یعنی دین زرتشتی رنگ باخت) ومردم ایران به دین اسلام درآمدند...
 
خب من چه اعترافی نموده ام؟ من کجا گفته ام که فردوسی درپی احیای هویت دینی ایرانی بوده؟
 
در خصوص یکتاپرستی ایرانیان لطفا رجوع کنید به مصاحبه دکتر محمد کرمی شاهنامه پژوه، مورخ و مدیر مسئول ماهنامه فردوسی
همچنین مقاله  یکتاپرستی ایرانیان ابوالقاسم جعفریت ، خرد نامه همشهری مهرماه۹۷ 
این هم قسمتی از مقاله دین کهن ایرانیان در ویکی پدیا:
«پرستش اهورامزدا به عنوان خدای برتر: از نشانه ها چنین برمی‌آید که ایرانیان کم کم در آیین کهن آریایی‌ها دگرگونی هایی انجام دادند چنان‌که از وقتیکه تاریخ ایرانیان روشن است، اهورامزدا خدای بزرگ مردمان شهرنشین و متمدن شرقی و غربی ایران شمرده می‌شده‌است. مزداپرستی کهن تر از دین زرتشت است. مزدا خدای نژاد یا مردمانی ویژه نیست و خدای جهان و پروردگار همه مردمان است..[۱] وابستگی میان اهورامزدا و آیین زرتشت آنچنان نزدیک است که گروهی چنان می‌پندارند که پرستش این خدا از دین زرتشت سرچشمه گرفته‌است ولی نشانه هایی بسیار در دسترس است که نشان می‌دهد اهورامزدا ایزدی بسیار کهن است و زرتشت در دین‌آوری خود از این نام برای نامیدن خدای یگانه به کار برده‌است. نیاز به یادآوری نیست که گاه پیش می آید که آیینی نو، نام‌های کهن را کاربرد تازه می‌بخشد. نام خودِ مزدا باستانی‌تر از دین زرتشت است و حتی نقش بنیادی‌ای که در مزدیسنا به دوش این ایزد واگذار شده‌است نیز به دوران پیش از زرتشت برمی‌گردد.»
در اغلب نوشته ها پرستش چند خدایی به هزاره اول میلادی نسبت داده میشود که هنوز اقوام هند وایرانی از یکدیگر جدا نشده بودند .

سه شنبه 28 بهمن 1399برچسب:,

|

چرا ضریب هوش ایرانیان رو به کاهش است

 اعلام میانگین ضریب هوشی 84 برای ایرانی‌ها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردید. عده‌ای با انکار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمده‌اند، اما برای اینجانب، این آمار هیچ‌گونه جای تعجبی نداشت، زیرا این موضوع را در سال هفتاد و نه در سخنرانی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تحت عنوان نظریه "ترقیق هوشی" پیش بینی کرده بودم.

 در این مقاله به اختصار علل افت میانگین ضریب هوشی در کشور را بررسی خواهیم کرد و سپس به راهکارهای مقابله با این رخداد تلخ خواهیم پرداخت.

 ضریب هوشی چیست و اهمیت آن در چیست؟

▪️ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست می‌آید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی صد می‌شود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر می‌شود که این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد.

 برای به دست آوردن سن عقلی راه‌های زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تست‌های خاصی استفاده می‌کنند که جنبه‌های مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه ‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی می‌کند. به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی بالاتر یکی از ابزار توسعه و به طور هم‌ زمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب می‌گردد. ضریب هوشی اقوام و ملل مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است.

 میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کره‌ای، هنگ کنگی و تایوانی 105 و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 کشور جهان دارا می‌باشد.

اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو کشور یا دو نژاد مواجه می‌شویم قایل شدن به تفاوت ژنتیکی، به نوعی به معنای وجود نژاد برتر (ژن برتر) است. جدای از عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر می‌گذارد وضعیت تغذیه‌ای به خصوص در دوران کودکی، استرس‌ها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی و کمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریب هوشی تاثیر می‌گذارند.

مهاجرت نخبگان تحصیلکرده و کارآفرینان نیز یکی از دلایل کاهش هوش و ذخایر ژنتیک ملتهاست. بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعه‌ای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونه‌ای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک می‌کنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر می‌کند، بلکه در دراز مدت، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر می‌کند و در نسل‌های آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسل‌های آینده» با اختلال مواجه می‌شود.

این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت می‌کنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران 108.1 می‌باشد.

این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب هوشی اسکاتلندی‌ها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند و اسکاتلندی‌ها در اواسط قرن بیستم به کم‌هوش‌ترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی 97) تبدیل شدند.

بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در میان 61 کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا می‌باشد و می‌توان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانی‌ها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده. مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمی‌شود، بلکه آنها را از نوابغ تهی می‌سازد.

 با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته(210)، پاسکال (195)، نیوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دکارت (185)، گالیله (185)، کانت (175)، داروین (165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، کوپرنیک (160) و اینشتین(160) به ‌سادگی درمی‌یابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد نابغه می‌باشد. نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیده‌ترین مشکلات یک کشور را دارا می‌باشند و مسوولیت راهبری کشور را در وضعیت‌های بحرانی بر عهده دارند.

تاثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است که می‌توان عبارت معروف «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی که نوابغ را در مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید» جایگزین کرد.

شنبه 4 بهمن 1399برچسب:,

|